loading...
آبی وب
رضا بازدید : 180 یکشنبه 06 بهمن 1392 نظرات (0)

 

1. آب از دستش نمی چکد!

 

2. آب از سر چشمه ِگل است!

 

3. آب از آب تکان نمی خورد!

 

4. آب پاکی را روی دستش ریخت!

 

5. آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم!

 

6. آب را گل آلود می کنه که ماهی بگیره!

 

7. آب زیر پوستش افتاده!

 

8. آب، سنگها را می ساید.

 

9. آب که یه جا بمونه، می گنده.

 

10. آبکش به کفگیر می گه تو سه تا سوراخ داری!

 

11. آب که از سر گذشت، چه یک ذرع چه صد ذرع – چه یک نی چه صدنی!

 

12. آب که سر بالا رفت، قورباغه ابو عطا می خونه!

 

13. آب نمی بیند ورنه شناگر قابلیست!

 

14. آب از او گرم نمی شود!

 

 

رضا بازدید : 236 چهارشنبه 25 دی 1392 نظرات (0)

این ضرب المثل ناظر بر رفیق نیمه راه است که از وسط راه باز می گردد و دوست را تنها می گذارد. یا به گفتۀ عبدالله مستوفی:”در وسط کار، کار را سر دادن است.” 
عامل عمل در چنین موارد نه می تواند پیش برود و نه راه بازگشت دارد. در واقع مانند کسی است که دستش را توی حنا گذاشته باشند.

 توضیحات بیشتر در ادامه مطلب

رضا بازدید : 133 چهارشنبه 25 دی 1392 نظرات (0)

• پا تو کفش کسی کردن : در کار دیگری دخالت کردن

 

• پا در یک کفش کردن : اصرار و پا فشاری کردن

 

• پارسال دوست ، امسال آشنا : به شوخی به دوست یا آشنایی می گویند که مدتی دراز از او بی خبر بوده اند

 

• پایت را به اندازه گلیمت دراز کن : زیاده روی نکن

 

• پایش لب گور است : به خاطر پیری مرگش نزدیک است

 

• پته اش روی آب افتاد : رسوا شد ، رازش آشکار شد

 

• پز عالی جیب خالی : با وجود بی بضاعتی خویشتن را چون توانگران می آراید

 

• پشت پا زدن : با تحقیر ، ترک گفتن

 

• پشت چشم نازک کردن : ناز کردن

 

• پشت دستش را داغ کرد : با خود عهد کرد که بار دیگر این کار را نکند

 

• پشتش باد خورده : پس از مدتی بیکاری ، هنگام شروع به کار ، کاهلی می کند

 

• پشت و روش معلوم نیست : دو رو و منافق است

 

• پشم در کلاه نداشتن : در خور بیم و هراس نبودن

 

• پشه لگدش زده : مریض نیست و از نازک طبعی ، گمان ناتندرستی به خود می برد

 

• پل خر بگیری : محل امتحان و آزمایش

 

• پولش از پارو بالا می رود : مال فراوان دارد

 

• پیراهن عثمان کردن : حقی را وسیله پیشرفت باطلی کردن

 

• پی نخود سیاه فرستادن : کسی را با ارجاع به کاری ، از سر باز زدن

 

 

رضا بازدید : 260 چهارشنبه 25 دی 1392 نظرات (0)

• تا تنور گرم است بچسبان : تا اسباب و وسایل هست ، برای رسیدن به مقصود بکوش ، فرصت را غنیمت شمار

 

• تا گوساله گاو شود ، دل صاحبش آب شود : رسیدن به مقصود ، با سختی و مرارت توأم است

 

• تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیز ها : بیشتر اوقات مشهورات بر حقیقت مبتنی است

 

• تب تند زود عرقش می آید : دوستی های بی حد و اندازه ، غالبا به سردی یا دشمنی مبدل می شود

 

• ترحم بر پلنگ تیز دندان ، ستم کاری بود بر گوسفندان : رحم آوردن بر بدان ، ستم است بر نیکان

 

• تعارف آمد و نیامد داره : با این که گمان می بردید احسان شما را نمی پذیرد ، بر خلاف پذیرفت

 

• تعارف شاه عبد العظیمی است : به زبان می گوید اما از دل راضی نیست ( منظور همون تارف اصفهانیه )

 

• تو را به گور من نمی گذارند : به خاطر گناه من ، تو را عذاب نمی کنند

 

• توی دعوا حلوا پخش نمی کنند : ستیزه و دعوا غالبا با زد و خورد و سخنان درشت توأم است

 

• توی دهن شیر می رود : بسیار شجاع و نترس است

 

• تیر از کمان رفت : وقت تدارک کار گذشت

 

• تیری به تاریکی انداختن : به گمان و حدس نتیجه و سود ، کاری کردن

 

• تیشه بر ریشه خود زدن : خود را در معرض خطر نابودی قرار دادن

رضا بازدید : 216 چهارشنبه 25 دی 1392 نظرات (0)

• جا تر است و بچه نیست : کار از کار گذشته و چیزی موجود نیست

 

• جا گرم کردن : در محلی مستقر شدن

 

• جانا سخن از زبان ما می گویی : گله و شکایت بیجا از من دارید ، من خود به گله کردن از شما اولی هستم

 

• جان به عزراییل نمی دهد : بسیار خسیس است

 

• جان پدر ، تو سفره بی نان ندیده ای : هنوز جوانی و قدر مال نمی دانی

 

• جان کسی را بر لب آوردن : کسی را مدت زیاد در انتظار گذاشتن

 

• جای سوزن انداختن نیست : بسیار شلوغ است

 

• جای شکرش باقی است : باید خدا را شکر کرد که از این بدتر نشده است

 

• جایی نمی خوابد که آب زیرش برود : آن قدر زیرک است که کاری نمی کند تا دچار ضرر و زیان شود

 

• جگرش برای فلان چیز لک زده است : آرزومند خوردن یا داشتن آن است

 

• جنگ اول به از صلح آخر : قرار اول کار بهتر از تفاهم پس از دعواست

 

• جواب دندان شکن : پاسخ به جا و موجه

 

• جواب های هوی است : درشت گوی ، درشت می شنود

 

• جوجه را آخر پاییز می شمارند : نتیجه در پایان کار مشخص می شود

 

• جیبش را تار عنکبوت گرفته است : دیری است که نقدی به جیب ندارد

 

رضا بازدید : 149 چهارشنبه 25 دی 1392 نظرات (0)

 

-> چار دیواری ، اختیاری : آدمی اختیار خانه خود را دارد

 

-> چار میخ کردن : محکم کردن

 

-> چاقو دسته خودش را نمی برد : نزدیکان و دوستان به یکدیگر زیان و آسیب نمی رسانند ( غلط کردی – من از بیگانگان هرگز ننالم :: که با من هرچه کرد آن آشنا کرد )

 

-> چاه کن ته چاه است : ظلم و ستم ، فرجامی جز بدبختی ندارد

 

-> چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی ؟ : در کارها باید آینده نگر و محتاط بود

 

-> چراغ کسی تا صبح نمی سوزد : خوشبختی های این جهانی دایم و پایدار نیست

 

-> چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است : بخششی نابجاست

 

-> چشم بازار را در آورده : بسیار بد خرید کرده است

 

-> چشم به راه داشتن : در انتظار کسی بودن

 

-> چشمت روز بد نبیند : آنچه بر ما رفت امید که بر تو نرود

 

-> چشم چشم را نمی بیند : سخت تاریک است

 

-> چشم ما شور بود ؟ : چرا تا ما آمدیم ، شما قصد رفتن کردید ؟

 

-> چشم و چراغ : برگزیده و محبوب ( دید تو سریالا میگن اسد الله خان شما چشم و چراغ خونه اید )

 

-> چشم و دل پاک است : کاملا مورد اطمینان و اعتماد است

 

-> چشم و دل سیر است : بی اعتنا به مال و بلند نظر است

 

-> چشم هایش آلبالو گیلاس می چیند : در اثر بی خوابی ، اشیا را درهم و تار می بیند

 

-> چوب دو سر طلاست : پیش دو طرف دعوی ، منفور و بی آبروست

 

-> چون دخلت نیست ، خرج آهسته تر کن : مخارج و درآمد آدمی باید متناسب باشد

 

-> چون که صد آمد ، نود هم پیش ماست : وقتی به کمال مطلوب رسیدی ، سایر کمالات خود به خود حاصل می شود

 

-> چیزی که عوض دارد گله ندارد : وضع حاصل پی آمد طبیعی کار شماست

رضا بازدید : 152 چهارشنبه 25 دی 1392 نظرات (0)

 

-> حاجی ارزانی : به شوخی به گران فروشان می گویند

 

-> حرف حق تلخ است : وقتی کلام حق ، به زیان شنونده باشد آن را بر نمی تابد

 

-> حرف حق نزن ، سرت را می برند : هر راستی را نباید گفت

 

-> حرف خودت را کجا شنیدی ؟ آنجا که حرف مردم را : غیبت کننده که در حضور شما بد دیگران را می گوید ، بدون شک ، از شما هم در حضور دیگران بد خواهد گفت

 

-> حرف مرد یکی است : مرد از گفتار خود بر نمی گردد

 

-> حساب به دینار ، بخشش به خروار : حسابگری با بخشش منافات ندارد

 

-> حساب ، حساب است ، کاکا برادر : دوستی و خویشاوندی را نباید در معامله دخالت داد

 

-> حنایش رنگی ندارد : بر گفته ها و وعده های او حساب نمی توان کرد

 

-> حواله سر خرمن است : این وعده وفا نخواهد داشت

رضا بازدید : 150 چهارشنبه 25 دی 1392 نظرات (0)

ضرب المثل خلایق هرچه لایق در مورد همه کس صدق میکند، به فرهنگ و قوم خاصی هم تعلق ندارد، هر چقدر زمان به جلوتر میرود صحت و صلابت آن بیشتر نمود پیدا میکند. هر کس به هر جایگاه و مقامی که دست پیدا کرده است لایقش است در واقع خود خواسته است که به آنجا برسد.ما در ادبیات و فرهنگ خود ضرب المثلهای بدین شکل سنجیده و با معنی زیاد داریم (گرچه بسیار هم ضرب المثلهایی هستند که نه تنها مفید نبوده چه بسا بازدارنده و مانع هستند که فعلا کاری به آنها نداریم) یکی از بهترینهای آنها همین ضرب المثل ” خلایق هر چه لایق” است. این ضرب المثل فراتر از زمان و مکان می باشد...........................

توضیحات بیشتر در ادامه مطلب

رضا بازدید : 169 چهارشنبه 25 دی 1392 نظرات (0)

1x1.trans ضرب المثل پیراهن عثمان درست کردن

 

 

چیزی که از آن برای دعوا، جنگ و یا هر چیز دیگر را بهانه آوردن و بزرگنمایی کردن می گویند

برخی از مردم برای غلبه بر حریف به هر دستاویزی متمسک می شوند و هر لغزش و اشتباه ناچیز از ناحیه ی رقیب را گناهی نابخشودنی جلوه می دهند

تلاش آن ها صرفا غلبه و پیروزی بر حریف نیست بلکه ناظر به این موضوع است که مبارزاتشان را قبلا توجیه کنند و هرگونه توهم و اشابه ذهنی را مرتفع نمایند تا اذهان دیگران را به سوی خود جلب کرده باشند .

به همین جهات و ملاحظات کوچک ترین نقطه ضعف حریف را امری خطیر و کم ترین انحراف را گناه نابخشودنی جلوه می دهند 

در چنین موقع و مورد است که مثل بالا مورد استفاده قرار می گیرد و ظرفا و گوشه نشینان از باب طنز و کنایه می گویند : « فلانی مطلب ساده ای را پیرهن عثمان کرد »

عرب زبان ها نیز می گویند طرف « قمیص عثمان » کرد تا حریف را کوچک و مدعایش را توجیه کرده باشد.

 

 

 

ریشه ضرب المثل پیراهن عثمان به زمان امام علی (ع) بر می گردد:

بعد از کشته شدن عثمان همزمان با توطئه ی ناکثین (طلحه و زبیر و عایشه )، همسر عثمان(نائله) پیراهن عثمان را همراه با انگشتان بریده شده خودش، که در دفاع از عثمان بریده شده بود و نیز مقداری از موهای ریش عثمان که توسط مهاجمین کنده شده بود، توسط “نعمان بن بشیر” به شام فرستاد!

معاویه که منتظر چنین فرصتی بود، دستور میدهد پیراهن و موهای عثمان و نیز انگشتان نائله همسر عثمان را به بالای منبر مسجد شام ببرند و علم کنند.

پس از آن تبلیغات و تهاجم وسیع فرهنگی در شام و اطراف آن بر علیه قاتلان عثمان انجام می گیرد و مردم را به خونخواهی عثمان فرا می خواند و لبه ی تیز اتهام را متوجه حضرت علی و همراهانش میکند، و به لحاظ تقدس مقام خلافت در بین مسلمانان، از احساسات مردم کمال بهره وری را در شوراندن مردم علیه علی می نماید. به طوری که حدود 50 تا 60 هزار نفر کنار پیراهن عثمان که علم شده بود جمع شدند و اشک ریختند!!

“پیراهن عثمان ” بدین صورت در بین مسلمانان ضرب المثل شد، و منشا فتنه های بعدی گردید، بنی امیه از آن بهره های سیاسی فراوان برد و از همین جا زمینه ی جنگ جمل و صفین و نهروان فراهم آمد.

 

رضا بازدید : 203 چهارشنبه 25 دی 1392 نظرات (0)

 

1 – ضرب‌المثل اسپانیایی

after  all  , to make  a beautiful omelet you have  to break  an egg

برای پختن یک املت خوشمزه، حداقل باید یک تخم‌مرغ شکست.

[تفسیر: بدون صرف هزینه، به نتیجه‌ی مطلوب دست نخواهی یافت]

معادل فارسی: بی‌مایه فطیر است.

 

۲ – ضرب‌المثل هاییتیایی

if  you  want  your  eggs  hatched , sit  them yourself

اگر می‌خواهی که جوجه‌هایت سر از تخم بیرون آورند، خودت روی تخم‌مرغ ها بخواب.

[تفسیر: اگر به دنبال آن هستی که کارت را به بهترین شکل انجام دهی، آن را به شخص دیگری غیر از

خودت مسپار.]

 

 

۳ – ضرب‌المثل لاتین

a silly  rabbit  have  three  opening to its den

یک خرگوش احمق، برای لانه‌ی خود سه ورودی تعبیه می‌کند.

[تفسیر: اگر خواهان امنیت هستی، عقل حکم می‌کند که راه دخالت دیگران را در امور خودت بر آن‌ها ببندی]

 

 

۴ – ضرب‌المثلی از شمال آفریقا

Every  beetle  is a gazelle  in the eyes  of   its mother

هر سوسکی از دید مادرش به زیبایی غزال است.

معادل فارسی:  اگر در دیده‌ی مجنون نشینی، به غیر از خوبی لیلی نبینی.

 

 

۵ – ضرب المثل روسی

An empty  barrel  makes  greatest  sound

بشکه‌ی خالی بلندترین صدا را ایجاد می‌کند.

[تفسیر: هیاهو و ادعای بسیار نشان از میان تهی بودن دارد.]

 

 

6 – ضرب المثل جامایکایی

no  call  alligator  long mouth  till  you pass him

قبل از آن که از رودخانه عبور کنی، به تمساح نگو “دهن گنده”.

[تفسیر:  تا وقتی به کسی نیاز داری، او را تحمل کن و با او مدارا کن. ]

 

 

 

۷ – ضرب‌المثل روسی

all  are  not  good cooks who carry long knives

هر که چاقوی بزرگی در دست دارد، لزومآ آشپز ماهری نیست.

[تفسیر: دسترسی به امکانات مطلوب ضامن موفقیت نیست]

معادل  فارسی: به عمل کار برآید.

 

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما بهترین سرویس وبلاگ دهی کدام سر ویس می باشد
    به نظر شما امکانات کدام سرویس حرفه ای بهتر است
    آمار سایت
  • کل مطالب : 593
  • کل نظرات : 47
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 92
  • آی پی دیروز : 72
  • بازدید امروز : 178
  • باردید دیروز : 467
  • گوگل امروز : 19
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 1,449
  • بازدید ماه : 3,830
  • بازدید سال : 27,583
  • بازدید کلی : 273,698