loading...
آبی وب
رضا بازدید : 13806 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (1)

اگر امام علی(ع) را «آینه خدانما» گفته اند، و اگر زینب کبرا را «آینه علی نما» نامیده اند و اگر همه هستی را «آیه»هایی شمرده اند که آن «ذاتِ بی مثال» را شاهد است و نشان می دهد، به ما هم این درس را می آموزد که آینه پاکی ها و جلوه گاه صداقت ها و فضیلت ها باشیم و اگر در گفتار و کردار دیگری هم کژی و نادرستی و عیبی مشاهده می کنیم، به قصد «عیب زدایی»، آن را صمیمانه و دلسوزانه به دیگری تذکر دهیم و انتظار هم داشته باشیم که آن دیگران که ما آینه آنان شده ایم، نه تنها نرنجند، بلکه زبان سپاس بگشایند و عیب گویی ما را ـ و نه عیب جویی را ـ چون هدیه از ما بپذیرند، آن گونه که حضرت صادق(ع) فرمود:

«اَحَبُّ اخوانی اِلَیَّ مَنْ اَهدی اِلیَّ عُیُوبی؛(1)

محبوب ترین برادرانم پیش من، کسی است که عیب های مرا به صورت هدیه به من ارائه دهد

و این، همان آشتی با آینه است، نه شکستن آینه.

و چه زیبا گفته اند:

آینه چون عیب تو بنمود راست 
خود شکن، آیینه شکستن خطاست

در توصیه های حضرت علی(ع) به کمیل، چنین آمده است:

«المؤمِنُ مِرآة المؤمِنِ، لاِءنَّهُ یَتَأمَّلُهُ فَیَسُدُّ فاقَتَهُ وَ یُجْمِلُ حالَتَهُ؛(2)

مؤمن، آینه مؤمن است، چرا که در او به دقت می نگرد، نیازهایش را برطرف می سازد و حالت او را آراسته می سازد

در حدیث دیگری، امام علی(ع) فرموده است:

«المؤمِنُ مِرآةُ لاِءخیه، فإذا رَأَیْتُمْ مِنْ اَخیکم هَفْوَةً فَلا تَکونُوا عَلَیهِ وَ کونوا لَهُ کَنَفْسِهِ وَ اَرشِدوه وَ انصَحُوهُ وَ تَرَفَّقُوا به؛(3)

مؤمن، آینه برادر خویش است، پس اگر از برادرتان عیب و خطایی دیدید، بر ضدّ او نباشید، بلکه به سود او کار کنید و مثل خودش باشید، ارشاد و راهنمایی و خیرخواهی کنید و با او با رفق و مدارا برخورد کنید

و چه زیبا سروده است شاعر حکیم:

دوست آن باشد که معایب دوست 
همچو آیینه روبه رو گوید

نه که چون شانه با هزار زبان 
پشت سر رفته، موبه مو گوید

آینه سان بودن برای برادر دینی که در روایات متعددی از پیامبر و امامان دیگر نقل شده است،(4) رهنمودی برای برخورد صادقانه، دلسوزانه، وفاق آور، تکامل بخش، عیب زدا و سازنده با کسی است که در رفتار و زندگی اش، خلل و خطا و اشکالی مشاهده شود.

اگر زن و شوهر با هم برخوردی صادقانه داشته باشند و آینه بودن یکدیگر را بپذیرند، کمتر شاهد بروز مناقشه و کدورت و کینه خواهند بود و اگر در سطح جامعه، افراد مختلف آینه سان و از روی خیرخواهی عیوب را به یکدیگر تذکر دهند، بی آنکه آبروریزی و هتک حیثیت و جنجال آفرینی و غوغاسالاری باشد، شاهد این همه صف بندی ها و تقابل های مخرّب نخواهیم بود.

وظیفه یک مؤمن آن است که نسبت به برادر دینی اش، آینه، راهنما و عیب پوش باشد و از نگاه همان برادر به قضایا بنگرد.

این یک حقّ شرعی بر گردن هر مؤمن است. وقتی معلّی بن خنیس با اصرار از امام صادق(ع) درخواست می کند که آن حضرت، حقوق واجب و لازم یک مسلمان بر گردن مسلمان را بیان کند، امام، هفت حق لازم و واجب را بر می شمارد که چهارمین شرط چنین است:

«... اَنْ تکونَ عَیْنَهُ وَ دَلیلَهُ و مِراتَهُ و قَمیصَهُ؛(5)

آن است که نسبت به برادر مسلمانت، چشم، راهنما، آینه و پیراهن باشی

با چشم، همه دیدنی ها را می توان دید و چشم برادر بودن، یعنی از نگاه او نگریستن و چون او نظر کردن. آینه بودن نیز نشان دادن واقعیت ها را بی کم و کاست بیان می کند. پیراهن نیز عیب پوش انسان و ستّار و آبروبخش اوست.

سوژه آینه بودن، در ادبیات فارسی هم مورد توجه شاعران بوده است.

«مولوی»، در تأثیر مثبت و ایمن سازی این رابطه، می گوید:

چون که مؤمن آینه مؤمن بود 
روی او ز آلودگی ایمن بود

از «خیّام» نیز در باره «واقع نمایی آینه» و اینکه از خود چیزی نمی گوید و هر چه را هست نشان می دهد، چنین می خوانیم:

ما آینه ایم، هر که در ما نگرد

هر نیک و بدی که گوید، از خود گوید

«ناصرخسرو» نیز با اشاره به این بُعد آینه می گوید:

آینه ام من، اگر تو زشتی، زشتم

ور تو نکویی، نکوست صورت و سانم

و این خصلت آینه است که زشت و بد را بد، و خوب را خوب نشان می دهد و به قول سعدی: «آیینه کج، جمال ننماید راست».

ناگفته نماند که «خصلت آینه»، داشتن دل صاف و بی کینه است و تا چیزی را بد نبیند، بد نشان نمی دهد و تازه، آنچه را هم که دیده است، به دل نمی گیرد و فراموش می کند. صفت کینه به دل نگرفتن و فراموش کردن بدی های دیگران نیز، سزاوار است که از آینه، الگوی انسان شود. ادیبان به این نکته هم بی توجه نبوده اند.

«نظامی گنجوی» می گوید:

آب صفت، هر چه پلیدی بشوی

آینه سان، هر چه ندیدی، مگوی

و «صائب» نیز چه زیبا سروده است:

صورت نبست سینه ما کینه کسی

آیینه هر چه دید، فراموش می کند

نکته زیبای «مؤمن، آینه مؤمن است»، اهل ذوق را برانگیخته است تا به صفات و ویژگی های آینه بنگرند و در مؤمنی هم که می خواهد آینه برادر مسلمان باشد، این خصلت ها را لازم بشمرند. از جمله به این مقایسه دقت کنید:

آینه، زشتی و زیبایی انسان را بدون سر و صدا نشان می دهد. مؤمن نیز باید عیوب برادر مؤمن خود را بدون جار و جنجال به او بگوید.

آینه، زشتی و زیبایی انسان را در حضورش می نمایاند، مؤمن نیز باید چنان کند.

آینه، زشتی و زیبایی انسان را همان گونه و به همان اندازه که هست، نشان می دهد، مؤمن نیز باید چنین باشد.

آینه، همان گونه که زشتی انسان را نشان می دهد، زیبایی او را هم در برابر چشمانش آشکار می سازد. مؤمن هم باید همین گونه عمل کند و زیبایی های برادر ایمانی خود را نیز باز گوید و مانند مگس تنها روی زخم ها ننشیند.

آینه، هر اندازه زشتی و زیبایی را بهتر و روشن تر نشان دهد، ارزش بیشتری دارد،

مؤمن نیز هر قدر نسبت به زشتی و زیبایی برادر مؤمن خود حساس تر باشد، ارزش افزون تری دارد.

آینه، وقتی می تواند زشتی و زیبایی را به درستی نشان دهد که خودش پاک و بی غبار باشد. سخن و تذکر برادر مؤمن نیز وقتی اثرگذار است که بی غلّ و غش و صادقانه مطرح گردد.

وقتی انسان از آینه جدا شد، آینه زشتی و زیبایی او را از خود می زداید و تصویر آن را نگهداری نمی کند تا در هنگام اختلاف، از آن بهره برداری کند. مؤمن نیز باید این گونه عمل کند.

ما برای دیدن زشتی و زیبایی خود، همواره به سوی آینه می دویم، بنابراین برای فهم عیوب، کاستی ها و کمالات خود باید به برادر مؤمن مراجعه کنیم.

آینه فقط ظاهر انسان را نشان می دهد. مؤمن نیز باید از تجسس و ارائه باطنِ برادر مؤمن خود پرهیز کند.

آینه، هر چیز را بدون غرض و نظر نشان می دهد. برادر مؤمن هم لازم است در بازگویی زشتی و زیبایی، هدفی جز راهنمایی و ارشاد برادر مؤمن خود نداشته باشد.

آینه، هر اندازه بزرگ تر باشد، نقش بهتر و کامل تری را نشان می دهد. روح مؤمن نیز هر قدر بزرگ تر باشد، نقش بهتر و گسترده تری در راهنمایی برادر مؤمن خود خواهد داشت.(6)

به هر حال، اگر شاگرد آینه باشیم، اگر رابطه ما با یکدیگر همچون آینه باشد، اگر تذکرات دلسوزانه دیگران را گامی برای اصلاح عیوب خویش قرار دهیم، اگر با آینه قهر نباشیم و به جای شکستن آینه، خود را و غرور خود را بشکنیم، زندگی هامان شفاف تر و چهره روحمان زیباتر خواهد شد.

اگر به همان اندازه که وقتی کسی از خاک آلود بودن لباس یا سیاه شدن چهره یا پشت و رو بودن لباس و تابه تا بودن کفشمان ما را آگاه کند، سپاسگزار او می شویم، اگر ضعف های اخلاقی و خصلت های منفی و عیوب ما را هم به ما تذکر دهد، خوشحال شویم و از او تشکر کنیم، این از نشانه های بارز رشد فکری و فرهیختگی ماست.

«چه عیب دارد که هم خودمان آینه باشیم، هم محیط خویش را «آینه کاری» کنیم؟ هر گاه به این مرحله از «رشد» برسد که «تذکر عیب» را به عنوان هدیه، از دوست خویش بپذیریم و ممنون باشیم، «راه» را شناخته ایم. این همان «آشتی با آینه» است و چه کسی جز نادان، آینه را می شکند؟»(7)

 

و چه زیبا خواهد بود جامعه ای که همه، در برابر هم آینه ای زلال و بی غرض باشند و کینه ای در سینه، از آینه ها نداشته باشند!

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط آریو در تاریخ 1393/04/09 و 12:04 دقیقه ارسال شده است

دوست عزیز
فقط یک نکته که یک سوال است:
چه کسی و چه چیزی و یا چه معیاری زشت و زیبایی را مشخص می کند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شاید چیزی که در نگاه ما زشت و ناهنجار می نماید برای عده ای زیبا باشد.
آیا درست است که ما انتظار داشته باشیم همه مثل ما دنیا را ببینند؟؟؟؟؟؟؟؟
منتظر جواب شما در ایمیلم هستم.
ممنون
آریو امیری
پاسخ : متوجه منظورتان نمی شوم
می شود یکم واضح تر بگید


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما بهترین سرویس وبلاگ دهی کدام سر ویس می باشد
    به نظر شما امکانات کدام سرویس حرفه ای بهتر است
    آمار سایت
  • کل مطالب : 593
  • کل نظرات : 47
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 102
  • بازدید امروز : 86
  • باردید دیروز : 258
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 22
  • بازدید هفته : 1,615
  • بازدید ماه : 3,996
  • بازدید سال : 27,749
  • بازدید کلی : 273,864