loading...
آبی وب
رضا بازدید : 806 پنجشنبه 05 دی 1392 نظرات (0)

دایناسورها

 

 دایناسورها، (به انگلیسی: dinosaur) گروهی از خزندگان مهره‌داری بودند که برای بیش از ۱۶۰ میلیون سال حاکم اکوسیستم‌های زمین بودند. قبل از دورهٔ تریاس (حدود ۲۳۰ میلیون سال پیش) تا آخر دوره کرتاسه (حدود ۶۵ میلیون سال پیش) بیش‌تر آن‌ها در رویداد انقراض دوران سوم کرتاسه منقرض شدند.

 

اکتشافاتی از آرکئوپتریکس در ۱۸۶۱ نشان دهنده یک رابطه بین دایناسورها و پرندگان است. صرف نظر از حضور اثرهای فسیل شده، آرکئوپتریکس خیلی مانند کامپسوناتوس (دایناسور درنده کوچک) است.

 

تحقیقاتی که حدود سال ۱۹۷۰ انجام شد نشان می‌دهد دایناسور در پایان به احتمال زیاد اجداد پرندگان هستند؛ در واقع، بسیاری از دیرین‌شناسان پرندگان را مانند دایناسورهای بازمانده درنظر می‌گیرند و اعتقاد دارند دایناسورها و پرندگان باید با هم زیر یک ردهٔ زیست‌شناسی قرار داده شوند. امروزه ۱۰۰۰۰ گونه از پرندگان به این گروه تعلق دارند.

 

حدوداً نیمه نخست قرن ۲۰ دانشمندان دایناسورها را حیواناتی تنبل، خنگ و خون‌سرد در نظر می‌گرفتند. با این وجود تحقیقات گسترده‌ای در سال ۱۹۷۰ انجام شد این نظریه را پشتیبانی می‌کند که آنها حیواناتی با دگرگونی‌های بدنی زیاد بودند و اغلب خود را با واکنش‌های متقابل اجتماعی تطابق می‌دادند. مدرکی از پرندگانی مربوط به دسته ددپا شدیداً این تغییر نظریه را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

 

از زمانی که اولین فسیل‌های دایناسور در قرن نوزدهم شناخته شدند اسکلت آن‌ها زیبنده موزه‌ها در سراسر دنیا شده‌اند و دایناسورها یک بخش از فرهنگ جهانی شده‌اند و میان بچه‌ها و بزرگسال‌ها باقی خواهند ماند. آنها در پرفروش ترین کتاب‌ها و فیلم‌ها (مثلاً پارک ژوراسیک)، چهره بوده‌اند و اکتشافات جدید از رسانه‌ها پوشش داده می‌شوند.[۱]

 

بعضی اوقات به طور غیررسمی هرگونه خزندهٔ ما قبل تاریخ نظیر دیمترودون، پتروسور بالدار و ایکتیوسور آبزی، پلسیوسارو و موساسور را به دایناسور باز خوانند در حالی که در معنای دقیق کلمه هیچیک از موجودات نامبرده دایناسور نیستند.

 

 

 

دایناسورهای گیاهخوار، گوشتخوار و همه چیز خوار

 

بعضی از دایناسورها گوشتخوار بودند. اما بیشتر دایناسورها گیاهخوار بودند. در هر زنجیره غذایی، باید موجودات زنده بیشتری در سطح‌های پایین تر زنجیره غذایی وجود داشته باشد وگرنه انتقال انرژی غذا کافی نخواهد بود. شمار زیادی از گیاهان (تولید کنندگان یا آنها که خودبخود تغذیه می‌کنند) غذای تعداد کمتری از گیاهخواران (مصرف کنندگان اولیه نامیده می‌شوند) را تأمین می‌کنند. این گیاهخواران به وسیله تعداد کمتری از گوشتخواران (مصرف کنندگان ثانویه نامیده می‌شوند) خورده می‌شوند. برای مثال صدها جریب گیاه لازم بوده تا گروه کوچکی از تریکراتوپ‌ها تغذیه شوند. این گروه تریکراتوپ‌ها می‌توانستند غذای تنها یک تی رکس را تأمین کنند تا تی رکس به زندگیش ادامه دهد. اگر شما به انواع دایناسورها نگاه کنید، می‌بینید که ۶۵ درصد دایناسورها گیاهخوار بودند و تنها ۳۵ درصد آنها گوشتخوار بودند. اگر به فسیل‌های پیدا شده هم نگاه کنید می‌بینید که درصد گیاهخواران حتی بیش از این افزایش می‌یابد. چون که فسیل‌های زیادی از بعضی از دایناسورهای گیاهخوار پیدا شده. برای مثال بیش از صد فسیل پروتوسراتوپ‌ها پیدا شده، در حالی که در مقابل تنها چند فسیل تی رکس پیدا شده‌است.

 

تعادل

 

هنگامی که در یک جامعه تعداد گوشتخواران افزایش می‌یابد، آنها تعداد بیشتر و بیشتری از گیاهخواران را می‌خورند و جمعیت گیاهخواران کاهش می‌یابد. پس برای گوشتخواران سخت تر و سخت تر می‌شود تا گیاهخوارانی پیدا کنند و بخورند و در نتیجه تعداد گوشتخواران به ناچار کاهش پیدا می‌کند. به خاطر همین جمعیت گوشتخواران و گیاهخواران در حالت تعادل نسبتاً باثباتی می‌ماند. چون که اگر جمعیت گیاهخواران کاهش یابد، جمعیت گوشتخواران را هم محدود می‌کند. تعادل مشابهی بین گیاهان و گیاهخواران نیز وجود دارد. یعنی اگر میزان گیاهان کاهش یابد تعداد گیاهخواران نیز کاهش می‌یابد.

 

گیاهخواران

 

گیاهخواران معمولاً دندان‌های کند و بی نوکی دارند که برای کندن گیاهان (برگ‌ها، شاخه‌های کوچک و ...) مناسب است. همچنین بعضی‌ها دندان‌های تخت و صافی دارند که برای خرد و آسیاب کردن فیبرهای گیاهی سخت مناسب است. بسیاری از گیاهخواران هم یک کیسه لب دارند که می‌توانند برای مدتی غذا را در آن ذخیره کنند. گیاهخواران معمولاً باید نسبت به گوشتخواران حجم خیلی بزرگ تری از مواد غذایی را بخورند تا همان مقدار کالری را به دست آورند (چون که برگ‌ها، شاخه‌های کوچک و ریشه‌ها کالری کمتری دارند. گیاهخواران معمولاً دستگاه‌های گوارش بزرگ‌تری هم نسبت به گوشتخواران دارند. در بعضی از دایناسورها سنگ‌ها (که گاسترولیت نامیده می‌شود) به خرد کردن فیبرها در احشا کمک می‌کرد. بعضی از انکیلوسوروس‌ها حتی محل‌های تخمیر (مثل اتاقک‌هایی) داشتند که فیبرهای گیاهی در آنها تجزیه می‌شد. تنها راه دقیق برای فهمیدن این که کدام گیاهان را کدام دایناسوری می‌خورده، پیدا کردن بقایای معده فسیل شده یا مدفوع فسیل شده دایناسور است که در آن مواد گیاهی گوارده یافت می‌شود. اما باقی مانده‌های معده فسیل شده بی نهایت نادر پیدا می‌شود و به سختی می‌توان فهمید مدفوع پیدا شده هم مال کدام دایناسور است. با این محدودیت‌ها نوع غذای یک دایناسور را تنها می‌توان بر اساس نوع دندان‌هایی که دایناسور داشته (می توانسته مواد گیاهی سخت یا نرم را بخورد)، محلی که در آن زندگی می‌کرده (آب و هوا و محل سکونت و... آن چه بوده که معمولاً شناخته شده نیست) و این که کدام گیاهان در طول دوره زمانی ویژه‌ای در آن حوالی بودند، فهمید. احتمال دارد که در طول دوره مزوزوییک گیاهانی شامل سرخسها، سرخس‌های نخلی، دم اسبی‌ها، سرخس‌های تخم ریز، درخت معبد و خزه‌ها بیشتر وجود داشته‌اند. بنابراین دایناسورها در دوره مزوزوییک بیشتر از این گیاهان تغذیه می‌کردند.گیاهان گلدار هم در طول دوره کرتاسه تکامل پیدا کرده و به وجود آمده‌اند.

 

گوشتخواران

 

گوشتخواران یا تروپودها نیاز داشتند تا راهی برای به دست آوردن گوشت پیدا کنند. دایناسورهای گوشتخوار معمولاً پاهای قوی بلندی داشتند که با استفاده از آنها می‌توانستند سریع بدوند تا شکارشان را به چنگ آورند. آنها همچنین به فک‌های قوی بزرگ و دندان‌های تیز و چنگال‌های مرگبار نیاز داشتند تا بتوانند شکارشان را پاره پاره کنند و بکشند. دید خوب، حس بویایی تیز و یک مغز بزرگ برای این که استراتژی‌های شکار را طرح ریزی کنند هم خیلی برای شکار موفق مهم بوده. بسیاری از گوشتخواران (مثل دینوینچاس، سئولوفیزیس و لوکیراپتیور) ممکن است به شکل گله‌ای شکار می‌کرده‌اند. به طوری که همکاری جمعی برای یک شکار خوب لازم بوده. حیواناتی که در درجه اول لاشخورند (حیواناتی که گوشت می‌خورند بدون این که خودشان حیوانی را بکشند) برای دریدن گوشت و شکستن استخوان‌ها برای به دست آوردن مغز مغذی استخوان به دندان‌های خیلی تیز و فک‌های قوی نیاز داشتند. البته بیشتر گوشتخواران اگر فرصتی دست دهد لاشخورند. بعضی از دایناسورها ماهی خوار بودند که شامل باریولینکس و ساچومیماس می‌شوند. بعضی از دایناسورها ممکن است حتی همنوع خوار بوده‌اند و همنوع خودشان را می‌خورده‌اند.

 

جانوران همه چیزخوار

 

تنها چند دایناسور شناخته شده همه چیزخوار بوده‌اند (یعنی هم گیاهان و هم جانوران را می‌خورده‌اند). بعضی مثال‌ها از همه چیزخوارها ارنیتومیماس و اویرپتور هستند که گیاهان، تخم‌ها، حشرات و... را می‌خوردند. همچنین بیشتر گیاهخواران، همه چیزخوار اتفاقی بودند. چون که موقعی که گیاهان را می‌خوردند تعداد خیلی زیادی از حشرات و جانوران کوچک را هم می‌بلعیدند.

 

عجیب و غریب‌ها

 

گالیمیماس دایناسور اورنیتومیمید بوده‌است که ذرات ریز غذای الک شده (مثل سخت پوستان ریز) را می‌خورده.یعنی با استفاده از صفحات شانه مانند در دهانش از لجن و گل و لای و آب رودها این جانداران را می‌گرفته.

 

مطالعه تغذیه دایناسورها

 

راه‌های خیلی متفاوتی برای مطالعه نوع تغذیه دایناسورها وجود دارد که شامل این هاست

 

۱. مدفوع فسیل شده: مدفوع فسیل شده به تشخیص رفتارهای غذایی دایناسور کمک می‌کند. اخیراً در کانادا یک مدفوع بزرگ پیدا شده که شاید به یک تی رکس تعلق داشته باشد. مدفوع، استخوان‌های خرد شده در خود دارد که نشان می‌دهد که تی رکس استخوان‌های شکارش را خرد می‌کرده و همه چیزها را کامل نمی‌بلعیده.

 

۲. مواد فسیل شده داخل معده: این مواد خیلی به ندرت پیدا می‌شود. اما بعضی چیزها پیدا می‌شوند. از جمله محتوای معده یک باریولینکس که موجوداتی در مقیاس ماهی و سینوسوروپتریکس، یک دایناسور پرنده مانند در خود دارد. این دایناسور تنها دایناسوری است که معده اش بخش‌های بدن یک پستاندار کوچک ناشناخته را در خود دارد.

 

۲. دندان‌ها: ساختمان دندان یک دایناسور هم به ما می‌گوید که دایناسور چه غذایی می‌خورده. گوشتخواران به دندان‌های تیز برای دریدن و فروکردن یا به دندان‌های قوی برای خرد کردن جانوران نیاز داشته‌اند. گیاهخواران دندان‌هایی داشته‌اند که با آنها می‌توانسته‌اند برگ‌ها و شاخه‌های کوچک را بکنند و بجوند.

 

۳. گاسترولیت‌ها: سنگ‌های گیزارد (که به گوارش یاری می‌رساند) همراه با فسیل‌های بعضی از دایناسورها پیدا شده‌اند. این سنگ‌ها اطلاعاتی درباره تغذیه دایناسورها می‌دهند.

 

4. قطر شکم: اندازه احشاء هم نشانه نوع تغذیه‌است.گیاهخواران بزرگ به مقدار زیادی کالری نیاز داشتند تا وزنشان را حفظ کنند. برای به دست آوردن انرژی بسیار زیاد از مواد گیاهی، باید مقدار خیلی زیادی از گیاهان را می‌گواردند. برای این کار باید دستگاه گوارشی بزرگی در بدنشان وجود می‌داشته.

 

 

رفتارشناسی

 

بازسازی چگونگی رفتار دایناسورها معمولاً بر اساس فسیل‌های یافته شده، محیط زیست، شبیه‌سازی‌های بیومکانیکی که توسط رایانه انجام می‌گیرند و نیز مقایسه با گونه‌های مدرن صورت می‌گیرد. بنابراین بسیاری از نظریه‌های کنونی در رابطه با رفتارشناسی دایناسورها براساس فرضیه‌هایی است که ممکن است برای مدتی طولانی موضوعی برای مباحثه و انتقاد باقی بمانند. با این وجود، گمان می‌رود که بعضی رفتارها که در برخی سوسمارها و پرندگان (که بیش‌ترین خویشاوندی را نسبت به دایناسورها دارند) مشترک است، در دایناسورها نیز رواج داشته‌است.

 

گله

 

اولین اثبات زندگی گله‌ای دایناسورها در سال ۱۸۷۸ در بلژیک رخ داد. به نظر می‌رسید ۳۱ ایگوانودون در یک فروریزی زمین فرورفته و غرق شده باشند. سپس مرگ‌هایی توده‌ای در چند جایگاه دیگر نیز کشف شد.

بر اساس این کشفیات و نیز فسیل‌هایی یافته شده، دانش‌مندان به این نتیجه رسیدند که زندگی گروهی در بسیاری از گونه‌های دایناسور رایج بوده‌است.

 

لانه‌سازی

 

کشف لانه‌های مایاسور‌ها در مونتانا در سال ۱۹۷۸ نشان داد که مراقبت از نوزادان در راستهٔ پرنده‌پایان فقط تا زمان باز شدن تخم‌ها نیست. شواهد دیگری نشان می‌دادند که چنین رفتاری در بعضی دایناسورهای دوران کرتاسه نیز همچون سالتازوروس وجود داشت و آن‌ها همچون پنگوئن‌ها کلنی‌های عظیمی برای لانه‌سازی تشکیل می‌دادند.

 

جفت‌گیری

 

با وجود این که دانسته‌های امروز ما در این مبحث ناچیز هستند، ولی به نظر می‌رسد شاخ‌های برخی از دایناسورها همچون ددپایان احتمالاً به علت شکنندگی خود نه به عنوان وسیلهٔ دفاع، بلکه به عوان وسیلهٔ زورآزمایی در نرها استفاده می‌شدند.

 

طرز جابه‌جایی

 

با توجه به فسیل‌های یافت شده، گمان می‌رود که هیچ‌کدام از دایناسورها حفار نبود، و فقط تعداد کمی از آن‌ها می‌توانستند از درخت بالا بروند. از آن‌جا که روند تکاملی پستانداران در دورهٔ نوزیستی به پیدایش جاندارانی حفار و بالارونده انجامید، نبود شواهدی بر وجود دایناسورهایی با چنین خصوصیاتی تعجب‌برانگیز است.

 

درک درستی از چگونگی جابه‌جایی دایناسورها درواقع کلیدی برای مدل‌سازی از رفتار آن‌ها می‌باشد. روش بیومکانیک اطلاعات مفیدی را در اختیار ما می‌گذارد، به طور مثال می‌تواند بر اساس نیروی ماهیچه‌ها و نیروی وزن بر ساختار اسکلت سرعت حرکت جاندار را مشخص کند، و یا این که آیا ددپایان بزرگ برای جلوگیری از آسیب‌دیدگی به هنگام دنبال کردن شکار، سرعت خود را کم می‌کردند یا نه.

 

ترین های جهان دایناسورها

 

سنگین ترین دایناسور جهان: "براچیوساروسها" 80 تن وزن داشته اند،وزنی برابر وزن 17 فیل آفریقایی. ارتفاع این جانداران در حدود 16 متر بوده و طول آنها از 26 متر تخمین زده شده است. اسکلت این دایناسور عظیم ترین اسکلتی است که می تواند درون یک موزه به نمایش گذاشت.

 

کوچکترین دایناسور جهان: کوچکترین فسیل کامل دایناسوری که تا به حال کشف شده به دایناسوری پرنده مانند، جهنده و گیاهخوار مشابه لسوتوساروسها شباهت دارد که ابعاد بدن آن با ابعاد بدن یک جوجه برابری می کند. تا کنون نمونه های فسیلی کوچکتری نیز کشف شده اند اما این نمونه ها به جوجه دایناسورها تعلق دارد.

 

کوچکترین تخم دایناسور در جهان: این فسیل تنها 3 سانتیمتر است و هنوز دانشمندان موفق نشده اند گونه ای از دایناسورها که سازنده این تخمهای کوچک بوده اند را شناسایی کنند.

 

 

باهوشترین دایناسور جهان: یکی از هوشمندترین دایناسورهای جهان ترودون نام دارد. این جاندار یک دایناسور شکارچی بوده و طولی برابر 2 متر داشته است. ابعاد مغز این جاندار به اندازه ابعاد مغزی پستانداران و پرنده های امروزی بوده، چشمهای ترودون از قدرت برجسته بینی برخوردار بوده و دستهای قدرتمندش او را به شکارچی ماهری تبدیل کرده بوده است.

 

احمق ترین دایناسور جهان: استگوساروس مغزی به اندازه یک گردو داشته است، یعنی مغز این دایناسور طولی برابر 3 سانتیمتر داشته و وزن آن تنها 75 گرم بوده است. از این رو با مقایسه ابعاد مغز و ابعاد بدن این دایناسور می توان حدس زد استگوساروس یکی از احمق ترین دایناسورهای جهان بوده است.

 

بلند قد ترین دایناسور جهان: قد بلندترین دایناسورهای جهان از خانواده براچیوسائوریدها بوده اند زیرا پاهای جلویی آنها به اندازه ای از پاهای عقبی بلند تر بود که وضعیت ایستادن آنها را به زرافه ها شبیه می کرد. این پاهای بلند در کنار گردن بلندتر که معمولا عمودی نگه داشته می شدند به دایناسور امکان می دادند آنسوی بلندترین درختها را نیز به راحتی ببینند. ارتفاع این دایناسورها 13 متر تخمین زده شده است اما دایناسورهای سائوروپوسیدون از همین خانواده با داشتن 18.5 متر ارتفاع به عنوان بلند قد ترین دایناسور جهان شناخته می شود.

 

سریع ترین دایناسور جهان: این دایناسور ظاهری شبیه شترمرغ داشته و از خانواده "اورینتومیمید" ها بوده است، سرعت دویدن این دایناسور 60 کیلومتر بر ساعت تخمین زده شده است.

 

مسن ترین دایناسور جهان: پیرترین دایناسور جهان 230 میلیون ساله بوده و در ماداگاسکار کشف شده است. این گونه دایناسور تا کنون نامگذاری نشده است. پیش از این موجود، دایناسوری به نام "اوراپتور" با 228 میلیون سال سن به عنوان مسن ترین دایناسور جهان شناخته می شد.

 

طولانی ترین نام دایناسوری در جهان: نام این دایناسور "میکروپاچی سفالوسائوروس" یا "Micropachycephalosaurus" به معنی "مارمولک کوچک سرسخت" است که فسیلش در چین کشف شده و در سال 1978 توسط یک دیرینه شناس چینی نام گذاری شده است.

 

چند دایناسور در جهان کشف شده اند: تا کنون در حدود 700 گونه دایناسور در جهان کشف شده اند که هنوز بخشی از این تعداد نامگذاری نشده اند، به علاوه سالانه تعداد جدیدی از این گونه ها کشف می شوند و از این رو نمی توان عدد ثابتی را برای نمایش دادن تعداد گونه های دایناسوری که زمانی بر روی زمین زندگی می کرده اند را تعیین کرد.

 

دایناسوری با 15 شاخ: دایناسور "کزموسراتوپوس" در منطقه ای به نام "میرات تاریخ طبیعی بزرگ Staircase-Escalante " به وسعت 770 هزار هکتار واقع در جنوب یوتاه کشف شده است و در مجموع 15 شاخ بر روی سر، بالای چشمها و روی بینی اش دارد. این دایناسور که از خویشاوندان دایناسور شاخدار معروف Triceratops است یک گونه دایناسور گیاهخوار ساکن آمریکای شمالی بوده که در دوره کرتاسه متاخر بین 100 تا 65 میلیون سال قبل زندگی می کرده است.

 

 

دایناسور تک انگشتی

 

دایناسور تک انگشتی: این دایناسور جدید که Linhenykus monodactylus نام گذاری شده در منطقه "وولانسوهای" در مرز میان مغولستان و چین پیدا شده است. فسیل کشف شده نشان می دهد این دایناسور در انتهای هر یک از پاهای عقبی تنها یک انگشت داشته است. دلایل ناپدید شدن دو انگشت دیگر Linhenykus هنوز واضح نیست اما می تواند به سادگی تنها در اثر انتخاب طبیعی ایجاد شده باشد.

 

دایناسور گوژپشت: این جاندار گوشتخوار 6 متر طول و یک متر ارتفاع داشته و وزن آن در حدود چهار و نیم تن محاسبه شده است. این دایناسور که در نزدیکی شهر "چوئنکا" در غرب اسپانیا کشف شده "شکارچی گوژپشت لاس اویاس" نام گرفته است. فسیل کشف شده این دایناسور ناشناخته یکی از کامل ترین فسیلهای دایناسوری است که تا کنون در اروپا کشف شده است. به گفته محققان دانشگاه ملی تحصیل از راه دور مادرید، این فسیل که به خوبی حفظ شده است، گونه ای جدید از "کارچارودونتوسوریدها"، خانواده ای از دایناسورهای شکارچی "تروپاد" که تی-رکس نیز جزئی از آنها است را معرفی می کند.

 

اولین دایناسورها

 

بررسی دیرینه شناسان نشان می دهد که اولین دایناسورها (Dinosaurs) حدود 230 میلیون سال پیش - که به دوران Triassic معروف است - در قسمتهایی از آرژانتین و برزیل کنونی بوجود آمده اند. در این میان از اولین گونه های دایناسورها می توان به Eoraptor ها که از کوچک ترین نوع گوشت خوار بودند اشاره کرد، طول این جانداران به حدود یک متر می رسید.

 

فسیل این نوع از دایناسورها برای اولین بار در سال 1991 در دره ای که روزگاری یک رودخانه پر آب از آنجا می گذشت در آرژانتین پیدا شد. این دره که امروزه Ischigualasto Basin نام دارد خشک می باشد. 

 

همچنین تحقیقات دیرینه شناسان نشان می دهد که حدود 65 میلیون سال پیش نسل این جانداران غول پیکر از دنیا رفته است و به عقیده برخی تئوریسین ها انواع پرندگان امروزی از نوادگان برخی از انواع گوشتخوار دایناسورها می باشند. هر چند بسیاری دیگر معتقد هستند که این تئوری هنوز جای بحث بسیار دارد.

 

اینکه دایناسورها در کدام قسمتهای کره زمین می زیستند سئوال پیچیده ای نیست، چرا که فسیل های این جانوران در تمامی قاره ها مشاهده شده اند. بخصوص اگر دقت کنیم که در آن دوران - 230 میلیون سال گذشته - قاره های کنونی به یکدیگر متصل بودند و طی 165 میلیون سال بتدریج از یکدیگر فاصله گرفته اند. 

 

دورانی که دایناسورها در آن می زیستند دوران مسوزوئیک (Mesozoic) نامیده می شود که شامل سه دوره مختلف به نام های Triassic و Jurassic و Cretaceous نامیده می شود. سه دوره فوق الذکر بترتیب مربوط به 215، 150و 70 میلیون سال پیش بود است.

 

تمامی دایناسورها در تمام دوره هایی که از آنها یاد کردیم نمی زیستند، بعنوان نسل مثال گونه ای دایناسور ها بنام Stegosaurus که در دوران ژوراسیک می زیستند حدود 80 میلون سال پیش از شروع دوران       Cretaceous از بین رفته است

 

نامگذاری به ظاهر عجیب دایناسورها معمولا" از ترکیب دو کلمه لاتین یا یونانی صورت می گیرد که به محل یافتن فسیل، فیزک و نوع بدن، نحوه تغذیه و بسیاری موارد دیگر مربوط می شود. امروزه بیولوژیست ها دقیقا" از همین روش نامگذاری برای نامگذاری جانوران بیولوژیکی استفاده می کنند.

 

 داستان انقراض دایناسورها

 

بر خلاف آنچه تا کنون تصور می رفته است ,عامل اصلی انقراض دایناسورها و هم عصرانشان شهاب سنگ معروف "چیکسولوب" نمی باشد. به اعتقاد برخی فسیل شناسان اصابت شهاب سنگهای متعددبه زمین, آتشفشانهای مهیب و پرقدرت شبه قاره هند و نهایتا تغییرات آب و هوایی در پایان دوره" کریتاسیوس" همگی در نابودی دایناسورها نقش داشتند.

 

 

بیش از 65  میلیون سال پیش دراواخر دوره کریتاسیوس ,شهاب سنگ عظیم الجثه ای به قطر 10 کیلومتر به زمین اصابت کرد.در اثر این اصابت حفره ای عظیم در دل زمین ایجاد شد که با استفاده از ابزارهای زمین شناسی وجود آن در یک کیلومتری زیر سطح زمین کشف شد .مکان این اصابت یاکوتان در پنینسولا واقع در مکزیکو بود .

 

 

هنگامی که چیکسولوب به زمین اصابت کرد شوک عظیمی ناشی از انتقال انرژی به زمین بوجود آورد با این اتفاق  5.0×1023   ژول انرژی تقریبا برابر با 100000  گیگا تن تی ان تی انرژی آزاد شد .این مساله یک سونامی عظیم در همه جهات به  وجود آورد که به خصوص جزایر کارائیب را به شدت در هم نوردید همچنین موجب بروز زمستان هسته ای شد که زمین را بر ای سالها با ابر غلیظی پوشاند.

 

      

 

در اینجا بود که در دهه هفتاد میلادی نظریه انقراض دایناسورها توسط این شهاب سنگ از سوی فیزیکدانی به نام لوئیس آلوارز و پسرش والتر که یک زمین شناس بود مطرح شد .این نظریه به طورگسترده ای از سوی جوامع علمی با  استقبال روبرو شد و مورد پذیرش قرار گرفت.بر اساس این نظریه  ایریدیوم تا پیش از اصابت چیکسولوب در زمین وجود نداشته است و توسط این شهاب سنگ به زمین آورده شده است.

 

 

اما  تحقیقاتی که به تازگی صورت گرفته است و با نمونه برداری از رسوبات اعماق دریا در محل اصابت چیکسولوب و نیز در تگزاس در طول رودخانه "برازوس" و از صخره های عظیم الجثه در شمال مکزیکو نشان می دهد که  چیکسولوب  به تنهایی نمی تواند عامل انقراض دایناسورها در کره زمین باشد چراکه اصابت این شهاب سنگ  300000 سال پیش  از نابودی کامل حیات به زمین رخ داد که پس از آن بسیاری از گونه های جانداران دریایی  سالهابه حیات خود ادامه می دادند.

 

 

بر اساس این تحقیقات حفره به جا مانده ازاین شهاب سنگ تنها یکی از هزاران آثار باقیمانده از انواع مشابه خود بر روی کره زمین است و شاید چیکسولوب کوچکترین و جز اولین سری از شهاب سنگهایی باشد که حیات برروی کره زمین را برای بیش از  50000از بین برد.

 

 در تمامی مکانهای بالا محققین میکرو فسیلهای موجود را مورد بررسی قرار دادند اما  هیچ گونه تاثیرات زیست محیطی که منجر به پدیده انقراض شود رانیافتند .بعبارتی هیچگونه رابطه ای بین انقراض و اصابت چیکسولوب به زمین  وجود ندارد.

 

 

در نهایت بزرگترین و آخرین ضربه نامشخص در 65.5 میلیون سال رخ داد و این فاجعه دو سوم از انواع گونه های  گیاهی و جانوری را به ورطه نابودی و انقراض کشاند. در واقع آن ضربه بود که باعث شد تا فلز ایریدیوم به کره زمین آورده شود و اکنون در همه سنگها و صخره ها در همه جای دنیا دیده شود. این خود از نشانه های آن ضربه کاری است که منجر به نابودی عصر خزندگان گردید.

 

 

 

به این ترتیب با کشف حلقه ها ی گمشده داستان واقعی انقراض دایناسور ها این داستان را می توان این گونه ادامه داد و به پایان بردکه چیکسولوب علی رغم شدت و قدرت اصابت همراه با فعالیتهای آتشفشانی بلند مدت و شدید در شبه قاره هند که طغیانهای بازالتی به همراه داشت مقادیر بسیا رانبوهی از گازهای گلخانه ای را به اتمسفر زمین متصاعد کرد  در طی یک دوره بیش از یک میلیون سال  با تغییرات جوی گونه های جانوری  را به پرتگاه نیستی سوق داد و در نهایت با سقوط دومین شهاب سنگ عظیم الجثه همه چیز به پایان رسید.

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما بهترین سرویس وبلاگ دهی کدام سر ویس می باشد
    به نظر شما امکانات کدام سرویس حرفه ای بهتر است
    آمار سایت
  • کل مطالب : 593
  • کل نظرات : 47
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 88
  • آی پی دیروز : 72
  • بازدید امروز : 157
  • باردید دیروز : 467
  • گوگل امروز : 18
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 1,428
  • بازدید ماه : 3,809
  • بازدید سال : 27,562
  • بازدید کلی : 273,677